خوب، با قضاوت از طریقی که همه چیز اتفاق می افتد، این دختر مدتهاست رویای چنین رابطه جنسی را در سر می پروراند و فکر می کنم بیهوده نیست که او تصمیم گرفته است از این طریق هزینه کند، یا از نظر جنسی رضایت کافی نیست یا فقط تجربه وجود دارد. در کل، او کاملاً او را لعنت می کند، او واقعاً از آن خوشش می آید، با قضاوت در مورد ناله ها و آه ها، و زمان از همه انتظارات او فراتر رفته است، به احتمال زیاد او بیش از یک بار در رختخواب او ظاهر می شود.
آنیتا| 45 چند روز قبل
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
خوب، با قضاوت از طریقی که همه چیز اتفاق می افتد، این دختر مدتهاست رویای چنین رابطه جنسی را در سر می پروراند و فکر می کنم بیهوده نیست که او تصمیم گرفته است از این طریق هزینه کند، یا از نظر جنسی رضایت کافی نیست یا فقط تجربه وجود دارد. در کل، او کاملاً او را لعنت می کند، او واقعاً از آن خوشش می آید، با قضاوت در مورد ناله ها و آه ها، و زمان از همه انتظارات او فراتر رفته است، به احتمال زیاد او بیش از یک بار در رختخواب او ظاهر می شود.
بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
خیلی لطیف!!!